نوشته شده توسط : مهدی

  نشسته ايم بر قاليچه اي به اسم جواني... مي تازيم و گرد و خاک مي کنيم زمين زير پايمان است و اسير يک بازي شديم به اسم غرور. ...
 

يک شبي مجنون ...



:: بازدید از این مطلب : 269
|
امتیاز مطلب : 1431
|
تعداد امتیازدهندگان : 555
|
مجموع امتیاز : 555
تاریخ انتشار : 12 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی

هیچ کس تنهایی ام را حس نکرد
لحظه ی ویرانیم را حس نکرد
در تمام لحظه هایم هیچ کس وسعت صدایم را حس نکرد
آن که سامان غزلهایم از اوست
بی سرو سامانیم را حس نکرد
هیچ کس حس نکرد درد دل من چیست
عاشقانه زیستن,عاشقانه دل کندنم حس نکرد
ما دوست داریم دوستان باوفا را
 هیچ کس معنی حرفهایم را حس نکرد



:: بازدید از این مطلب : 266
|
امتیاز مطلب : 771
|
تعداد امتیازدهندگان : 295
|
مجموع امتیاز : 295
تاریخ انتشار : 22 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی
چقدر سخته تو چشمای کسی که تموم عشقت رو ازت دزدید و به جاش یه زخم همیشگی رو قلبت هدیه داد زول بزنی وبه لبریز کینه ونفرت حس کنی هنوزم(دوستش داری)،چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه که دوسش داری،چقدر سخته گل باغ آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی وهزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت زیر لب بگی گل من باغچه نو مبارک


:: بازدید از این مطلب : 273
|
امتیاز مطلب : 109
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
تاریخ انتشار : 21 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی

چند مطلب عاشقانه اگه کسي رو دوست داري نه براش ستاره باش نه آفتاب چون هردوشون مهمون زود گذرند. پس براش آسمون باش که هميشه بالاي سرش باشي من غریبه ای دیروز. آشنای امروز و فراموش شده ای فردا.پس در آشنایی امروز مینگرم.تا در فراموشی دنیا یادم کنی! زندگي کتابي است پرماجرا ، هيچگاه آنرا به خاطر يک ورقش دور مينداز نمي نويسم ..... چون مي دانم هيچ گاه نوشته هايم را نمي خواني ...حرف نمي زنم .... چون مي دانم هيچ گاه حرف هايم را نمي فهمي ...نگاهت نمي كنم ...... چون تو اصلاً نگاهم را نمي بيني.... صدايت نمي زنم ..... زيرا اشك هاي من براي تو بي فايده است فقط مي خندم ...... چون تو در هر صورت مي گويي من ديوانه ام ضد حال های موجود در اینترنت:میری تو یه وبلاگ میبینی موزیک قالبش آهنگ شماعی زادست!!یه فایل زیپ دانلود میکنی به جز آنفلانزای مرغی تمام ویروسها توش هستن.تو جستجوگر گوگل تایپ میکنی" کرگدن" عکس خودتو پیدا میکنه.بعد از کلی کار و خستگی میری اینترنت میبینی یاهو هم فیلتر شده.داری واسه استادت ایمیل(التماس واسه نمره)میزنی یهو کارتت تموم میشه.میری تو کافی نت دانشگاه میبینی فقط سایت لبیک دات کام بازه!!!رو لینک" فقط بالای 18 سال" کلیک میکنی میری تو سایت عمو پورنگ فرق رفاقت دخترا و پسرا: یه زن شب نمیاد خونه فردا صبح که میاد شوهرش می پرسه کجا بودی؟می گه خونه یکی از دوستام.مرد به ده تا از صمیمی ترین دوستای زنش زنگ می زنه همشون انکار می کنن وحتی یه نفر هم گردن نمی گیره. یه شب یه مرد نمیاد خونه فردا صبح زنش می پرسه کجا بودی؟می گه خونه یکی از دوستام بودم.زن به ده تا از صمیمی ترین دوستای مرد زنگ می زنه هشت تاشون تایید می کنن که مرد شب پیش اونا بوده ودو تای دیگه هم تاکید می کردن که حتی همین الانم پیش ماست ولی به هزارو یک دلیل نمی تونه حرف بزنه. نمیگم که برام قدر یه دنیا عزیزی چون دنیا یه جایی تموم میشه... نمیگم که مثل گلی چون گل هم یه روز پژمرده میشه... نمیگم که سیاهی چشامت مثل شب پر ستاره است چون شب هم پایانی داره... نمیگم مثل آب پاک و زلالی چون آب همیشه پاک نمی مونه... نمیگم دوست دارم چون که........ من اصلا دوستداشتن رو بلد نيستم در سرزمین عشق رشته کوهی است به نام صفا که این رشته کوه آبرفتی دارد به نام وفا و این آبرفت به پیچی می رسد به نام وداع به امید اینکه هرگز به این پیچ نرسیم. شاگردی از استادش پرسيد:" عشق چست؟ " استاد در جواب گفت: " به گندم زار برو و پر خوشه ترين شاخه را بياور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به ياد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچينی! " شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت. استاد پرسيد: "چه آوردی؟ " و شاگرد با حسرت جواب داد: " هيچ! هر چه جلو ميرفتم، خوشه های پر پشت تر ميديدم و به اميد پيدا کردن پرپشت ترين، تا انتهای گندم زار رفتم ." استاد گفت: " عشق يعنی همين! " شاگرد پرسيد: " پس ازدواج چيست؟ " استاد به سخن آمد که : " به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور. اما به ياد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی! " شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت . استاد پرسيد که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: " به جنگل رفتم و اولين درخت بلندی را که ديدم، انتخاب کردم. ترسيدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم." استاد باز گفت: " ازدواج هم يعنی همين!! به قلبم نتونستم یاد بدم که نشکنه ولی یاد دادم وقتی شکست لبه تیزش دسته کسی رو که اونو شکست نبره زرد است که لبریز حقایق شده است تلخ است که با درد موافق شده است شاعر نشدی وگرنه می فهمیدی پاییز بهاری است که عاشق شده است *کيه که آخر ديوونگيه واسه چشات* *کيه جز من که ميميره واسه لحن خنده هات* *کي واست قصه ميگه شبا که خوابت نمي ره* *کيه پا به پات مياد وقتيکه بارون مي گيره* *کيه وقتي تشنته تو ابرا بلوا مي کنه* *اگه يک جرعه بخواي کوير و دريا مي کنه* *يه شب موي تو رو به صد تا مهتاب نمي ده* *پات مي سوزه ولي تن به سايه و اب نمي ده* *اون منم که عاشقونه شعر چشمات و مي گفتم* *هنوزم خيس ميشه چشمام وقتي ياد تو مي افتم* *هنوزم مياي تو خوابم تو شباي پر ستاره* *هنوزم مي گم خدايا کاشکي بر گرده دوباره*



:: بازدید از این مطلب : 258
|
امتیاز مطلب : 104
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
تاریخ انتشار : 20 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی

باران

زیر باران بیا قـدم بزنیــــم                     حـــرف نشنیده ای بزنیــــم

 

نو بگوئیم و نو بیندیشیم                     عادت کهنه را به هم بزنیم

 

وز باران کـــمی بیاموزیم                      که بباریم و حرف کم بزنیم

 

کم بباریم اگر ولی همه جا                   عالمی را به چهره نم بزنیم

 

چتر را تا کنیم و خیس شویم                لحظه ای پشت پابه غم بزنیم

 

سخن ازعشق خودبخود زیباست         سخن عاشقانــــــــــه ای بزنیم

 

قلم زندگی به دست دل است                زنــــدگی را بیا رقـــــــم بزنیم

 




:: بازدید از این مطلب : 243
|
امتیاز مطلب : 116
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39
تاریخ انتشار : 20 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی

رسم زندگی این است روزی کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی ؟ این رسم زندگیست پس تنها آوازبخوان
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
اگر شبی فانوس نفسهای من خاموش شد ، اگر به حجله آشنایی ، برخوردی وعده ای به تو گفتند ، كبوترت در حسرت پركشیدن پر پر زد ! تو حرفشان راباورنكن ! تمام این سالها كنارمن بودی ! كنار دلتنگی دفاترم ! درگلدان چینی
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ... غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست که گاهی نمی توانیم در چشمهای یکد یگــرنگــــاه کنیم
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
آنجه را که دوست داری بدست آور وگرنه مجبور میشوی آنجه را که دوست نداری تحمل کنی . همیشه باور داشته باش که خدا تو را فراموش نمی کند حتی اگر تو او را فراموش کرده باشی
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
نگاهت را به کسی دوز که قلبش برای تو بتپه چشمانت را با نگاه کسی اشنا کن که زندگی را درک کرده باشه سرت را روی شانه های کسی بگذار که از صدای تپشهای قلبت تو را بشناسه آرامش نگاهت رو به قلبی پیوند بزن که بی ریاترین باشه لبخندت را نثار کسی کن که دل به زمین نداده باشه رویایت رو با چهره ی کسی تصویر کن که زیبایی را احساس کرده باشه چشم به راه کسی باش که تو را انتظار کشیده باشه اما عاشق کسی باش که تک تک سلولهای بدنش تقدس عشق را درک کند
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
میشه مثل یه قطره اشك بعضیا رو از چشمت بندازی .... ولی هیچ وقت نمی تونی جلوی اشكی رو بگیری كه با رفتن بازیا از چشمت جاری میشه -+-+-+-+-+-+-+-+-+-
بعضی ها وقتی كاری داشته باشند دوستت هستند بعضی ها وقتی گیر می كنند دوستت هستند بعضی ها نیستند و وقتی هم هستند بهتر است نباشند بعضی ها نیستند و ادای بودن در می آورند بعضی ها در عین بودن هرگز نیستند بعضی های دیگر هم به طور كلی هستند ولی آدم نیستند آنهای دیگری هم كه آدم هستند نیستند
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.خسته شدم بس كه از سرما لرزیدم... بس كه این كوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم زخم پاهایم به من میخندد... خسته شدم بس كه تنها دویدم... اشك گونه هایم را پاك كن و بر پیشانیم بوسه بزن... می خواهم با تو گریه كنم ... خسته شدم بس كه... تنها گریه كردم... می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم و شانه هایت را ببوسم...خسته شدم بس كه تنها ایستادم
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-

عشق با حسرت دیدار تو بودن زیباست
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
یك نفر ..... یك جایی..... تمام رویاهاش لبخند توست و زمانی كه به تو فكر می‌كنه احساس می‌كنه كه زندگی واقعا با ارزشه پس هرگاه احساس تنهایی كردی این حقیقت رو به خاطر داشته باش یك نفر ..... یك جایی..... در حال فكر كردن به توست -+-+-+-+-+-+-+-+-+-
خدا به تو دو تا پا داد تا با آنها راه بروی. دو تا دست داد تا نگه داری. دو گوش برای شنیدن و دو چشم برای دیدن داد ولی چرا فقط یک قلب به تو داد؟ چون قلب دوم تو رو به کس دیگری داد تا تو آن را پیدا کنی
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
باز هم غم عشق و ناله جدایی در من فغان كردنمی دانم آیا آب عشقی پیدا خواهد شدكه این آتش را در من خاموش كندگر این آب پیدا نشد این آتش در من چه خواهد كردمرا خواهد سوزاندولی من از خدا می خواهم که این آتش آتش عشق تو باشدخدایا! ما اگر بد کنیم،تو را بنده های خوب بسیار است، تو اگر مدارا نکنی ما را خدای دیگر کجاست ؟
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
خوشبختی بر سه ستون استوار است: فراموش کردن غم های گذشته، فراموش نکردن عبرت های گذشته، غنیمت شمردن حال و امیدوار بودن به آینده
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
مهم این نیست که قطره باشی یا اقیانوس، مهم این است که آسمان در تو منعکس شود.
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
لازمه ی خوشبختی جذب کردن چیزهای تازه نیست، بلکه حذف کردن افکار کهنه است، افکاری که به هیچ دردی نمی خورند.
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
زندگی هنر نقاشی كردن است بدون استفاده از پاك كن سعی كن همیشه طوری زندگی كنی كه وقتی به گذشته برمیگردی نیازی به پاك كن نداشته باشی.
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
اگه تو خدا را فراموش كردی این رو بدون اون هرگز تو رو فرا موش نمی كنه چون دوست داره
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
خوشبختی و بدبختی برای یه مرد شجاع مثل دست راست و چپش می مونه . اون هر دوشونو به كار می‌بره
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
مردم به همان اندازه خوشبخت اند كه خودشان تصمیم میگیرند. خوشبختی به سراغ كسی میرود كه فرصت اندیشیدن در مورد بدبختی را نداشته باشد. دریا باش كه اگر كسی سنگی به سویت پرتاب كرد سنگ غرق شود نه آنكه تو متلاطم شوی
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
اگر نماز گزار بداند كه چقدر از رحمت الهی او را فرا گرفته هرگز سر از سجده بر نمی دارد... بسیج قزوین -+-+-+-+-+-+-+-+-+-
چه بسا اشخاصی که تنها با طنین کلنگ گورکن از خواب غفلت بیدار می شوند. ناپلون بناپارت
-+-+-+-+-+-+-+-+-+-
عشق را دوست دارم ولی نه در قفسبوس را دوست دارم نه در هوستو را دوست دارم تا آخرین نفس



:: بازدید از این مطلب : 230
|
امتیاز مطلب : 106
|
تعداد امتیازدهندگان : 34
|
مجموع امتیاز : 34
تاریخ انتشار : 20 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی

من منتظرت شدم ولي در نزدي

بر زخم دلم گل معطر نزدي

گفتي كه اگر شود مي آيم اما

مرد اين دل و آخرش به او سر نزدي



:: بازدید از این مطلب : 256
|
امتیاز مطلب : 86
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : 7 فروردين 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی

به چشمانت بیاموز که هرکس ارزش دیدن ندارد



:: بازدید از این مطلب : 205
|
امتیاز مطلب : 97
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : 4 فروردين 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد